تاریخ غدیر (قسمت ششم)

تاریخ غدیر (قسمت ششم)
حذیفه در ادامه آخرین دلیل خود مبنی بر صحت ادعایش که همانا علی بن ابیطالب امیرالمومنین حقیقی است اینگونه بیان می‌کند که پس از خارج شدن مردم از مجلسی که در آن پیامبر بر سلام با لقب امیرالمومنین دستور داد یکی از افراد به دوستش که گویی کلام نبی خدا را نپذیرفته بودند، گفت: دیدی چگونه پسر عمویش را به مقام و منزلت والا رساند ؟! اگر می توانست او را پیامبر کند، می‌کرد ! حذیفه می‌گوید: بریده‌ بن حصیب اسلمی با دستور پیامبر به شام رفت و هنگامی که بازگشت دید پیامبر از دنیا رفته و مردم با ابوبکر بیعت کرده اند و او بر روی منبر نبوی است و عمر بن خطاب در پله پایین تر آن قرار دارد. با صدای بلند گفت: ای ابوبکر ! ای عمر ! سلام دیروزتان به علی بن ابیطالب چه شد ؟! 🔹 ابوبکر پاسخ داد: ای بریده ! پس از هر واقعه‌ای اتفاق تازه ای است. تو غایب بودی و دیگران حاضر، حاضر می‌بیند آنچه را که غایب نمی‌بیند. بریده که مسئله جانشینی را همچو نبوت، الهی می‌دانست، گفت: آنچه را که خدا و رسول ندیدند شما دیدید ؟! شما حرف خیانتِ دیروزتان را امروز عملی کردید ! 🔸بریده که فقدان نبی و مظلومیت وصی را تاب تحمل نداشت، از مدینه با خانواده‌اش خارج شد و در قوم بنی اسلم ادامه حیات داد. هنگامی که امیرمومنان به خلافت رسید به مدینه بازگشت و پس از شهادت امام به خراسان رفت و سرانجام در همانجا درگذشت. جوان ایرانی که خشمگین از خائنین به غدیر بود پس از نفرین آنان گفت: به خدا قشم شکی نیست که بعد از آن خیانت ابدا رستگار نخواهند شد. حذیفه سپس از منبر پایین آمد و به بزرگی فتنه بعد از درگذشت رسول خدا اشاره کرد و در پاسخ به سوال علت و چرایی عدم قیام توسط آن‌ها، به خطاکار بودن مردم در این فاجعه اشاره کرد و حذیفه نیز از منبر پایین آمد. 📘 منبع: کتاب ارشاد القلوب، ج2، ص180 تا 210 با ما همراه باشید؛ ادامه دارد ...