تاریخ غدیر (قسمت هفتم)

جوان ایرانی مشتاق داستان ما هنگامی که حذیفه در بستری بیماری زمینگیر می شود مجدد فرصت را مهیا میبیند و گویی به او الهام شده که این بیماری حذیفه، مقدمه سفر او به دیار باقیست و گفتگوی دیگری را با او آغاز میکند.
او میپرسد: آن فرد و رفیقش که نامشان را نبردی و به هم گفتند: این دستور نبی مبنی بر وصایت علی را زیر پا میگذاریم، ابوبکر و عمر بودند؟
حذیفه پاسخ داد: آری و از جوان خواست که بنشیند تا از روی خیرخواهی برای او و دیگران و از سوی دیگر جهت روشنگری، داستان غم بار مظلومیت مولای غدیر را با دل و جان شنوا باشد.
حذیفه وقتی شور و اشتیاق جوان را مشاهده کرد، به او گفت: من آنچه میگویم خود دیده ام و به خدا قسم آنان با این کارشان به ما فهماندند که حتی چشم بر هم زدنی هم به خدا و رسول ایمان نیاوردند.
حذیفه ادامه داد که خداوند در سال دهم هجری به پیامبر دستور داد تا به حج برود و مردم نیز که تا آن زمان احکام حج را از خود رسول خدا نیاموخته بودند اکنون بیاموزند. در این زمینه این آیه نازل شد: وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (حج را میان مردم اعلان عمومی کن تا با پای پیاده و سوار بر شتران نزد تو آیند که از هر راه دوری میآیند) (حج/۲۷)
پیامبر نیز به جارچیان دستور داد تا در همه بلاد اسلامی اعلان کنند تا مردم برای آموختن مناسک حج از شخص رسول خدا آماده شوند. جمعیت کثیری از مسلمین راهی شدند و پیامبر نیز با همسران خود و مردم مدینه رهسپار بیت الله شد، این همان حجة الوداع نامیده شد.
📕📘 منبع: کتاب ارشاد القلوب، ج2، ص180 تا 210
با ما همراه باشید؛ ادامه دارد ...