تاریخ غدیر (قسمت دهم)

رسول خدا در غدیر خم سخنرانی کرده و در خلال آن سخنرانی از مردم پرسش مهمی را مطرح نمود، ایشان پرسید: ای مردم؛ آیا من به مومنان از خودشان صاحب اختیارتر و سزاوارتر نیستم ؟! همگی در جواب، پاسخ مثبت دادند.چرا که آیه قرآن به صراحت این مسئله را بیان میکند.
پس از این پاسخ پیامبر فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه: هرکس من مولای او هستم پس از این علی مولای اوست. پیامبر پس از این اعلام، برای دوستداران و یاوران علی بن ابیطالب دعا و برای دشمنان و خارکنندگان او نفرین کرد.
پیامبر پس از این، دستور داد تا همگی با امیرمومنان علیه السلام بیعت کنند؛ سپس پیکی فرستاد تا ابوبکر و عمر که جلو رفته بودند را برای بیعت بازگردانند. آنها برای بیعت باز هم سوال از منشا دستور پرسیدند که این موضوع از خدا یا رسول است. و پیامبر هم مثل همیشه پاسخ گو بودند.
پس از آن که پیامبر راه افتاد؛ در گردنه منافقین از انصار و مهاجر ایستاده بودن و مُشکی پر از سنگ کرده تا با پرت آن سمت شتر نبی و رم کردن شتر، پیامبر به پایین کوه افتاده و از دنیا بروند اما به هدف شومشان نرسیدند.
📗 منبع: کتاب ارشاد القلوب، ج2، ص180 تا 210
با ما همراه باشید؛ ادامه دارد ...