تاریخ غدیر (قسمت هفدهم)

حذیفه به جوان ایرانی گفت:
بلال موذن نبی اکرم صلی الله علیه و آله بود، هنگامی که اذان می گفت، پیامبر برای نماز در مسجد حاضر می شد، هنگامی که پیامبر بیمار می شد و توان آمدن به مسجد را نداشت علی بن ابیطالب را به عنوان جانشین تعیین می کرد.
اما در بیماری که منجر به شهادت ایشان شد، امیرمومنان برای مشغول پرستاری از رسول خدا بودند. عایشه با آگاهی از این مسئله به صهیب خبر داد که به پدر متخلفش که از لشگر اسامه تخلف کرده بود به عنوان جانشین برای نماز برود. مردم که منتظر نبی یا وصی بحق او بودند ناگهان با دیدن ابوبکر و اراده او برای نماز متعجب شدند، یکی از آنها پرسید: تو اکنون باید در سپاه اسامه باشی نه در مدینه ؟!
مردم از بلال خواستند تا از پیامبر پرسیده و قضیه را جویا شود، پیامبر پس از اطلاع از رخداد اتفاق افتاده به علی بن ابیطالب و ابن عباس فرمود: مرا بلند کنید تا به مسجد بروم، این همان فتنه و شر عظیمی است که دیشب وارد مدینه شده بود.
پیامبر در حالی که به امیرمومنان و ابن عباس تکیه داده بودند وارد مسجد شده و ابوبکر که پشت سر او عمر و ابوعبیده و صهیب و عده ای دیگر بودند را کنار زد و خود در محراب قرار میگیرد. با این حرکت آنان متواری شده و خاتم المرسلین همراه مردم نماز خواندند.
پس از نماز در حالیکه رسول خدا با سری بسته دیده می شد، با کمک اصحاب بر روی پله اول منبر خود نشسته و اینچنین سخنرانی کرد: «اى مردم پيك حق رسيده و به راهى كه همه مردم میروند، میروم. من حجّت واضح را در ميان شما قرار دادم و شب را چون روز روشن قرار دادم، پس از من به اختلاف روى نياوريد، چنان كه بنى اسرائيل، پيش از شما به اختلاف دچار شدند.
اى مردم بدانيد آنچه قرآن بر شما حلال كرد، من نيز حلال كردم و آنچه حرام كرد، من هم حرام كردم. دودرگرانبها در ميانتان میگذارم، هر گاه به آنها تمسّك كنيد، گمراه نخواهيد شد. و آن كتاب خدا و عترت من اهل بيت عليهم السّلام است، اين دو جانشين من در ميان شما هستند و از هم جدا نمیشوند، تا در كنار حوض بر من وارد شوند.
آنگاه از شما خواهم پرسيد: كه چگونه با آنها رفتار كرديد، در آن روز گروهى از حوض محروم میگردند، چنان كه غريبه از شتر بهره ندارد، پس مردان میگويند: من فلانی هستم؟
من میگويم: نامها را میشناسم، ولى پس از من مرتد شديد، پس واى بر شما!»
آنگاه از منبر پايين آمد و به منزل بازگشت، و پس از آن #ابوبكر و اطرافيانش در ميان مردم ظاهر نمیشدند، تا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از دنيا رفت.
📗 منبع: کتاب ارشاد القلوب، ج2، ص180 تا 210
با ما همراه باشید؛ ادامه دارد ...