تاریخ غدیر (قسمت هجدهم)

تاریخ غدیر (قسمت هجدهم)
حذیفه سپس به محروم شدن اهل بیت از حقی که خداوند برای آنان قرار داده بود اشاره می کند و سقیفه و گرد آمدن آن افراد ریاست طلب را یادآور می شود. سپس جوان ایرانی از افراد دیگر که صحیفه ملعونه را امضا نمودند می پرسد و حذیفه اسامی عهدشکنان دیگر را نام می برد. آن گاه جوان حقیقت جوی ایرانی پرسش مهمی را مطرح می کند که اين افراد در ميان اصحاب چه موقعيتى داشتند، كه مردم در اطرافشان جمع شدند؟ حذیفه با اشاره به داستان قرآنی گوساله پرستی بنی اسرائیل چنین پاسخ می دهد: «اين افراد رؤسا و سردستگان قبائل اشراف بودند، و هر كدام گروهى از مردم را در اطراف خود داشتند، كه گوش به فرمان او بودند و محبت ‏ابوبكر را در دل داشتند، چنان كه دوستى سامرى دل بنى اسرائيل را پر كرده بود و لذا هارون را تنها گذاشتند» جوان ایرانی به نیکی در پایان این گفتکو چنین نتیجه گیری می کند: سوگند به خدا من دشمنی آنان را به دل می‌گيرم و از كارشان بيزارى می‌جويم و هميشه علاقمند به اميرمؤمنان عليه السّلام و دشمن دشمنانش خواهم بود، و به زودى به وى ملحق می‌شوم، و آرزو دارم كه شربت شهادت در ركابش نصيبم گردد. آن گاه با حذيفه خداحافظى كرد و راهى ديدار امام شد. در مدينه امام عليه السّلام در حالى كه عازم بصره بود، از وى استقبال نمود و همراه امام عليه السّلام به بصره برای جنگ جمل رفت. این گونه جوان ایرانی گفتگویش با حذیفه روشنگر پایان می‌یابد 📙📗 منبع: کتاب ارشاد القلوب، ج2، ص180 تا 210